دو کلمه حرف حساب

گور بابای انگیزه

شاید به نظر جمله بی ادبانه‌ای باشد یا عجیب یا شاید هم مسخره .

ولی باور کنید واقعیت است .

اگر بخواهیم برای انجام کارها منتظر امدن انگیزه بنشینیم هیچ کاری انجام نمی شه .

انصافأ بگین چند نفر از ما انگیزه صبح زود بیدار شدن ،ورزش کردن ،غذای سالم خوردن ،مطالعه مفید کردن و کارهای دیگه اینچنینی را داره؟

پیدا شدن سر و کله انگیزه وسط زندگی ما اصلأ اسون نیست .

باور کنید راست می گم .

انگیزه  پشت در نمی‌ایسته که در را باز کنیم و دعوتش کنیم بیاد تو .

حتی نمی‌شه رفت گشت ،پیداش کرد و اوردش خونه .

انگیزه را باید ساخت ، باید قطعه قطعه روی هم چید و سوارش کرد .

بعد تو این چیدمان می بینی

یه قطعه گم شده یا یه دفعه یه ضربه یهویی یه اشتباه محاسباتی کل قطعه ها را واژگون می کنه.

اینجاست که باید گفت :

گور بابای انگیزه

و از جا بلند شد و در را به روی یه مهمان دوست داشتنی و کاربلد باز کرد .

نظم

باور کنید با اوردن نظم به زندگی همه چیز درست می شه .

فرق اساسی نظم و انگیزه در اینه که انگیزه خیلی وقت ها متأثر از عوامل بیرونیه .

می گیم هوا سرده ،بارونیه ،آلوده است یا گرمه پس بی خیال ورزش .

نرخ نورم وحشتناکه و من هر چی کارکنم زورم بهش نمی رسه و نمی تونم مثلأ ماشینی را که دوست دارم بخرم پس بی خیال کار بیشتر .

بلد نیستم درست با ادم ها ارتباط برقرار کنم ،اصلأ جذابیت لازم را ندارم پس بی خیال رابطه و ازدواج .

همه مواد غذایی فراوری شده و تراریخته است ،مواد غذایی ارگانیک یا پیدا نمی شه یا خیلی گرونه پس بی خیال تغذیه سالم .

کلی دوست تو سوشال مدیا دارم که باید پست هاشون را لایک کنم و استوری هاشون را ببینم و اینکار تا نصفه شب طول می کشه پس بی خیال صبح زود بیدار شدن .

برای اینکه تو این دوره و زمونه موفق و مطرح بشی باید رابطه داشته باشی و به جایی وصل باشی ،منم که تو اسمون خدا یه ستاره هم ندارم پس بی خیال تلاش برای کسب یه مهارت و پیشرفت .

از سن من دیگه گذشته بخواهم چیزی یاد بگیرم نه حوصله دارم و نه دیگه بدردم می خوره پس بی خیال مطالعه و کلاس های اموزشی .

کتاب خوب پیدا نمی شه ،فیلم درست و حسابی هم ساخته نمی شه خودم هم که اصلأ نمی تونم یه جمله با سر و ته بنویسم پس بی خیال پرورش ذهن و افزایش سطح آگاهی و این حرف های کتابی .

خوب جمله های بالا و صد و یک جمله دیگه ،همه و همه باعث می شه تا انگیزه اصلأ دور و بر ما پیدا نشه و اگر هم بخواهد سری بهمون بزنه خودمون فراری اش می دهیم .

پس بی خیال انگیزه.

بریم سراغ یه عامل درونی چیزی که وابسته به شرایط بیرونی نباشه و بهانه ای برای رد کردن و فراری دادنش پیدا نکنیم .

نظم گزینه خوبیه نه؟

خوب می دونید ما کلی خود داریم ، خود خوشحال ،خود بداخلاق ، خود افسرده،خود تنبل ،خود اروم ، خود عصبانی و …

کافیه فقط خود خوب خودمون را پیدا کنیم و برایش نظم زندگی را و فایده های به کار بردنش را توضیح بدهیم .

بعد می بینیم همه چیز خود به خود خیلی خیلی بهتر می شه .

نظم می اید و ما صبح ها زودتر از خواب بیدار می شویم .

نظم می اید و ما شب قبل از خواب برنامه فردا را یادداشت می کنیم .

نظم می اید و ما را به خوردن درست و به موقع وعده های غذایی دعوت می کنه.

نظم می اید و ما هر روز همراهش ورزش می کنیم .

نظم می اید و سر ساعت مشخصی کتاب دستمان می دهد و مطالعه می شود عادت خوب زندگیمان .

نظم می اید و تشویقمان می کند برای کسب درآمد بیشتر تلاش کنیم ،اموزش ببینیم و اموزش ها را به کار گیریم .

نظم می آید و به ما گوشزد می کند وقتی برای تلف کردن نداریم و باید بجنبیم و با برنامه ریزی درست مسیر موفقیت را هموارتر کنیم .

و بعد می بینیم که سر و کله انگیزه هم پیدا می شود نه که از جایی آمده باشد نه خودمان ان را ساخته ایم .

آجر به آجر ، قطعه به قطعه .

خود خوب ما ،خود با نظم ما ، انگیزه تلاش بیشتر ،پیشرفت بیشتر می شود .

و دیگه سخت می شه ایستاد و حرکت نکرد .

سخت می شه ایستاد و بهانه جور کرد .

خود خوب ما ،نظم و انگیزه حالا با هم یه مثلث کارآمد و عالی ساختند و مثل یه سقف محکم و خوشگل کذاشتنش روی اتاق زندگیمون .

پس موافقید از همین امروز وقتمون را برای پیدا کردن انگیزه تلف نکنیم و با دعوت نظم به زندگیمون اجازه بدهیم انگیزه ساخته بشه ؟