نشستن پای حرف‌های کلمه‌ها

تا به حال به بارمعنایی کلمه‌ها اندیشیده‌اید؟فارغ از معنی ظاهری و تحت‌الفظی آنها.

به نظر من هر کلمه همراه خودش داستانی داره که اگر پای حرف‌هایش بنشینیم و بهش گوش بدهیم به زیباترین شکل ممکن آن داستان را روایت می‌کنه.

من خیلی وقت‌ها می‌روم سراغ کلمه‌ها و همراه حرف‌های آنها می‌شوم و در این گشت و واگشت‌ها داستانشان را هم می‌شنوم و تازه کلی وجوه تازه و نو در انها پیدا می‌کنم.

اصلأ اینکار یه‌جورهایی برای من حکم تفریح را داره .

و امروز و در این نوشتار می‌خواهم از شما دوستان گرامی دعوت کنم همراه من بریم سراغ کلمه خوشبختی و ببینیم چه حرف‌هایی برای گفتن داره .

می‌دونید کلمه خوشبختی همیشه جایگاه ویژه‌ای در قاب ذهن من داشته و یه‌جورهایی برایم یه چالش محسوب می‌شه .

همیشه فکر می‌کنم خوشبختی واقعی را کجا و چگونه می‌توان پیدا کرد ؟

اصلأ خوشبختی یافتنی هست و می‌شه آن را در مسیر زندگی جستجو کرد و یافت

شاید هم یه جایی تو پیچ و خم‌های ذهنمون پنهان شده و باید آنقدر لایه لایه کنار بزنیم و جلو بریم تا پیدایش کنیم .

و شاید اصلأ خوشبختی پیدا کردنی نباشه ،یعنی جایی پنهان نشده که با جستجو کردن قرار باشه نمایان بشه .

شاید باید بسازیمش یعنی ساختنیه نه یافتنی .

به هر حال اگر موافقید بریم سراغش و بنشینیم پای حرف‌هایش حتمأ خودش برایمان تعریف می‌کنه از رسالت آمدنش به دنیای سیال ذهن ما .

می‌گه که چطوری تونسنه جماعتی را به دنبال خودش بکشونه و بدوانه .

و چطوریه که بعضی‌ها از نفس افتادند و جا موندن ازش.

بعضی ها هم تنها راه رسیدن به آن را نقب زدن از زمان و مکان موجود به زمان و مکان دیگری دانسته‌اند .

و برخی دیگر گمان دارند هیچ‌گاه نمی‌توان خوشبختی را به چشم دید و تنها به مدد خیال آن را تصویر می‌کنند و دلخوش به این تصویر خیالی هستند .

و البته غافل نمانیم از کسانی که خوشبختی همچون گربه‌ای ناز و آرام روی زانوانشان لمیده و خیال برخاستن هم ندارد .

به هر جهت این عبارت و معنا ،این کلمه و مفهوم جادویی خیال دارد با ما حرف بزند و ما را به دنیای جادویی‌اش دعوت کنه.

و این ما و این حرف‌های خوشبختی .

“خ” اولین حرفی که از او می‌شنویم .

حرفی که برایمان از خواستن می‌گوید ،خواستن هر آن چیزی که که باید داشته باشیم ،باید دریافت کنیم و لایق داشتنش هستیم و البته که داشتن آن خوشحالمان می‌کند .

و اما حرف بعدی “و” او ازچه می‌گوید .

این حرف آمده تا حکایت وقت را برایمان بازگو کند .

وقتی برای وقوف ،برای آگاهی ،رشد و تعالی .

وقتی برای وقار در تماد ابعاد زندگی ،در تمام مکان‌ها و زمان‌ها .

وقتی برای ورزش ،نرمش ،چه بدنی و چه ذهنی .

و در نهایت وقتی برای بودن برای شدن هر آنچه باید باشیم و باید بشویم.

و اما حرف بعدی “ش” ،او چه می‌گوید و چه روایتی با خود آورده است .

او از شعور می‌گوید از شعوری که در پی آگاهی می‌آید و با ایمان به خود همراه می‌شود .

او از شعوری می‌گوید که ارزش‌های وجودی ما و وقوف به آنها به وجود می‌آورش.

او از شعوری می‌گوید که حاصل یک ذهن خلاق و یک گوش شنواست برای هرآنچه نیاز به شنیدن دارد .

او از شعوری می‌گوید که مرزهای باورهای عام را درهم شکسته و از تغییر ،از خاص بودن نهراسیده .

و اما حرف میانی عبارت ما “ب” حرف حساب است و حرفی حسابی .

او از باور می‌گوید .

باوری که حاصل یک ذهن قدرتمند و یک انسان رشدیافته است .

باوری که زندگی را هدفمند و با معنا می‌سازد .

باور به خود ،به توانایی‌های خود و درهم شکستن تمام مرزها و سدهایی که در جهت محدود کردن این باور ساخته و پرداخته شده‌اند .

و اما بنشینیم پای حرف “خ”

این دومین بار است که این حرف رخ می‌نماید در یک عبارت پس حتمأ حرفش مهم است و شنیدنی و تأکیدی بر خواستن .

خواستن وتوانستن و رسیدن به هرآنچه خواهانش هستیم و در پی آن.

و این مهم تحقق پیدا نمی‌کند مگر با جریان یافتن خلاقیت در ذهن و عبور از منطقه امن به مدد این ذهن خلاق .

حرف “خ” به ما می‌گوید :باور کنید خلاق بودن کلید قفل خواستن است .

و در پی آن توانستن و انجام دادن .

و اما حرف”ت” چه می‌گوید ،بشنویم .

این حرف از تعادل می‌گوید و اهمیت حفظ آن در تمام جنبه‌های زندگی .

درک تعادل و نگه‌داشتن آن در امور مختلف سبب تأثیرگذاری بیشتر ما شده و مسلم است که راه رسیدن به خوشبختی پایدار را سهل‌تر و هموارتر می‌سازد.

و اما سخن آخر و حرف پایانی عبارت ما :

“ی”

او چه می‌گوید ؟

این حرف از یادگیری و اهمیت آن برایمان روایت می‌کند .

قبول کنیم که یادگیری مستمر و آگاهانه نقشی مهم در کسب خوشبختی دارند و اصلأ زندگی مدرسه‌ای همیشگی است که یادگیری در آن تمامی ندارد .

اگر بپذیریم خوشبختی ساختنی است و نه یافتنی پس باید این را هم قبول داشته باشیم که ساختن صیحیح و ماندگار آن نیاز به آموزش و یادگیری مستمر دارد .

و البته تمرین و ممارست و پشتکار .

و زندگی مدرسه‌ی دایمی ما و مکانی همیشگی برای یادگیری بیشتر و بیشتر ما هست .

و در پایان این سخن اگر بخواهیم حرف‌های خوشبختی را جمع‌بندی کنیم او به ما می‌گوید که :

دست‌یافتنی است به سادگی اگر:

بخواهیمش

اگر قدر و ارزش وقتمان را بدانیم .

اگر از شعور حاکم بر هستی غافل نمانیم و آن را درک کنیم .

اگر باور داشته باشیم به قدرت ذهن آگاهمان .

اگر اجازه بدهیم خلاقیت در ذهنمان جریان یابد و آن را بارور کند .

و اگر با حفظ تعادل در زندگی پیشروی مستمر و مداوم داشته باشیم

در نهایت هرگز در دام مهلک می‌دانم اسیر

نشده و همواره برای یادگیری بیشتر و بیشتر تلاش کنیم .

خوشبختی آسان در چنگمان خواهد بود اگر به حرف‌هایش گوش کنیم و عمل نماییم .

قبول دارید دوستان من ؟

این حرف‎‌های کلمه خوشبختی بود ولی یادمان باشد تمام کلمه‌هایی که در ذهن و زندگی ما جولان می‌دهند حرف‌هایی برای گفتن دارند.

فقط کافی است گوشی شنوا داشته باشیم و حوصله برای شنیدنشان .

شاد باشید و خوشحال و خوشبخت .

 

 

 

 

 

اشتراک گذاری
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در email

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط