شخصیت ما از دل عادت هایمان بیرون می اید

تا حالا به اهمیت کارهای معمولی که در زندگی انجام می دهیم فکر کرده ایم .

کارهایی ساده و روتین مثل ، مرتب کردن تخت خواب بلافاصله پس از بیدار شدن ، نحوه اماده کردن صبحانه و سرو آن ، نرمش های صبحگاهی و انتخاب لباس و به همین ترتیب تمام کارهایی که تا پایان روز انجام می دهیم .

کارهایی تکراری که بنا به عادت انها را انجام می دهیم و شاید کمتر به روش اجرای انها فکر کنیم .

ولی واقعیت این است که تکرار کارهایی که عادت های زندگی ما هستند ، هویت و شخصیت ما را می سازند .

وقتی همیشه بلافاصله بعد از بیدار شدن از خواب تختخواب خود را مرتب می کنیم یا وقتی از بیرون می اییم و لباس های خود را با نظم در داخل گنجه می گذاریم و بعد از صرف غذا ظرف ها را با دقت دسته کرده و به اشپزخانه می بریم ، شخصیت یک فرد منظم را تجسم می بخشیم .

وقتی هر روز ورزش می کنیم حتما هویت یک ورزشکار را پیدا خواهیم کرد .

وقتی هر روز ، زمانی از وقتمان را به نوشتن اختصاص می دهیم ، شخصیت یک فرد خلاق را تداعی می کنیم .

پس می توانیم بگوییم ، عادت های ما راهی برای تجسم شخصیت ما هستند و هرچه بیش تر رفتاری را تکرار کنیم ، هویت مرتبط با ان رفتار را تقویت می کنیم .

در واقع شخصیت ما با انجام یک عمل و به سرعت شکل نمی گیرد بلکه این روند بسیار تدریجی و اهسته است .

نمی توانیم ، اراده کنیم ، تصمیم بگیریم و به ادم جدیدی تبدیل شویم

این یک سیر تکامل تدریجی است و ذره ، ذره با تکرار یک رفتار و تبدیل شدن ان به عادت ایجاد می شود .

بسیاری از ما در مقابل وسوسه خرید بسیار ضعیف هستیم و خرج های غیر ضروری برایمان عادتی شده که از ما شخصیتی ولخرج ساخته است .

برای تغییر این نوع هویت و تبدیل ان به فردی اینده نگر ، می توان با ایجاد رفتارهای جایگزین به مرور این عادت بد را مدیریت کرده و ان را تغییر دهیم ، مثلا به جای عادت گشت زنی در مراکز خرید ، به پارک ها ، موزه ها یا گالری های هنری سر بزنیم .

به این ترتیب به مرور هم عادت خرید بیهوده از سرمان می افتد و هم شخصیتی فرهنگی پیدا خواهیم کرد .

خیلی از ما در مقابل تعریف و تمجدید دیگران بلافاصله می گوییم : نه بابا من لایق این تعریف ها نیستم ، من انقدرها هم که شما می گویید خوب نیستم ، چشم های شما زیبا می بیند .

این عادت به مثلا ابراز فروتنی به مرور از ما هویتی شکننده و بی اعتماد به نفس می سازد و باور می کنیم دارای چنین هویتی هستیم .

بیایید تمرین کنید در مقابل تعریف و تمجدید دیگران فقط با لبخند بگویید: متشکرم . همین .

و تکرار این عمل تبدیل به عادتی مفید شده و شما هویت یک فرد با عزت نفس عالی را تجسم می بخشید .

هر عادت مثل یک پیشنهاد است ، یک پیشنهاد به خودتان مثل اینکه بگویید ” ببین من واقعأ این هستم ”

وقتی شروع به کتاب خواندن می کنید و ان را به عادت روزانه تبدیل می کنید ، پس شاید ادم کتاب دوستی هستید .

در واقع هر عمل شما مثل رأی دادن به نوع خاصی از شخصیت است که دوست دارید هویت خاص شما باشد .

و مسلم است یک عمل به تنهایی یک رأی  است و برای تغییر باورهایتان به رأی های زیادی نیاز دارید

پس اینجا می توانیم به اهمیت اعمال و رفتار و مدیریت صحیح انها پی برده و قبل از انکه عملی تبدیل به عادت شود و این عادت در باور ما بنشیند و در قالب هویت ما تجلی پیدا کند ان را بهینه سازیم و بهبود ببخشیم .

عادت های سمی و مضر را به مرور از چرخه زندگی حذف کنیم .

عادت هایی مثل نشخوارهای منفی ذهنی و تکرار جمله هایی نظیر :

مسیریابی من افتضاح است .

حافظه ام وحشتناک ضعیف هست و اسم ها به یادم نمی مانند.

من اصلا از کامپیوتر و علوم رایانه ای سر در نمی اورم.

اموختن ریاضی برایم فاجعه است.

شنبه ها بدترین روز هفته برای من است .

تمام جمله های بالا و جمله های مشابه با انها که به راحتی و سرسری به زبان می اوریم ، همه و همه  تبدیل به مدارکی می شوند که قرار است هویت شما را بسازند  و شخصیتتان را شکل دهند.

پس مراقب مدارک هویتی که هر روز برای خودمان جمع می کنیم باشیم و یادمان باشد این مدارک خرده عادت هایی هستند که به مرور تبدیل به شخصیت ما می شوند.

 

اشتراک گذاری
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در email

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط