دوستان بی صدای من

می دونید تو این روزهای لبریز از دلشوره و سراسر التهاب داشتن دوستان خوب کلی غنیمته .

هیچی مثل یه گپ دوستانه ادم را اروم نمی کنه ، اصلأ چای یا قهوه ای که با دوست خورده می شه یه طعم دیگه داره و یه جوری دل و جون ادم را گرم می کنه که نا کلی وقت حال ادم به جاست .

ولی خوب یه وقت هایی هم هست که سخت دلت گرفته و باید با یکی حرف بزنی اصلأ دلت می خواد برایش زار بزنی یا سرش فریاد هم بزنی سر و وضعت هم مرتب نیست یه جورهایی با ایینه قهر کردی و شانه هم کاری به کار موهات نداره پف چشم هات بد تو ذوق می زنه و خلاصه شرایط یه جوریه که باید بی خیال دوستان بشی که البته اگر بخواهی دوستیات ادامه پیدا کنه بهتره بی خیال بشی .

ولی تو همین زمان های به قول معروف شتر گاو پلنگی که همه چیز قاطی پاطی شده دو تا دوست خوب خوب همیشه کنارت هستند و فقط کافیه بشینی و هر چه می خواهی بهشون بگی .

من که عاشق این دو تا دوست با وفا و اروم هستم .

قلم و کاغذ بهترین دوست های من برای اینجور موقع ها هستند .

وقتی کلی عصبانی هستم همه خشمم را سرشون خالی می کنم می دونم دل نازک کاغذم می لرزه از خشم من و کمر قلمم خم می شه زیر سنگینی اون ولی هیچی نمی گن و همراهم می مونن.

وقتی غمگین و افسرده هستم ،وقتی بغضم به در و دیوار سینه ام می کوبه باز یاد این دو تا نازنین می افتم و می رم سراغشون .

بنده خدا قلم من زیر باران اشک هام تاب می اره و روی دل لرزون و لغزنده کاغذ راهش را پیدا می کنه و جلو می ره .

گاهی اوقات دلم داره منفجر می شه از بازگو نکردن یه راز مگو باز هم می دونم می تونم با خیال راحت راخت راز دلم را به دست این دو تا بسپرم و اطمینان داشته باشم جایش امنه امنه.

می دونید قلم من مظلوم است و محجوب ولی در عین حال عاقل است و همراه ، کاغذم هم .

و من دوستشان دارم و قدرشان را می دانم با اون ها راحت هستم و خیالم تخته که همیشه و همه وقت کنارم هستند و به من کمک می کنند ارامش بیشتری تو زندگی داشته باشم و موفق تر تصمیم بگیرم و عمل کنم .

راستی یادم رفت بگم من انقدر به این دوتا دوست اطمینان دارم که هر تصمیمی برای انجام دادن کاری بگیرم اول با اونها در میون می زارم از تمام برنامه های من خبر دارند و اونها را برایم عالی می چینند و مرتب می کنند .

همین جا بهشون می گم دوستشون دارم خیلی زیاد و کنارشون کلی حالم خوبه.